کنایه از عجب و تکبر و غرور باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). مردم صاحب تکبر و خداوند غرور را گویند. (برهان). متکبر و مغرور و لاف زن و آنکه بر خود نازد و فخر کند و فیاش و بادبر. (ناظم الاطباء) : گر باد بروتم بجز از خاک در تست چون شانۀ نو سبلت و ریشم همه برکن. سنائی. چیست این باد بروت خواجگی سیم دارم فاضلم باری کیم ؟ جمال الدین عبدالرزاق. شمعی که نه از تو نور گیرد از باد بروت خود بمیرد. نظامی. این باد بروت و نخوت اندربینی آن روز که از عمل بیفتی بینی. سعدی (مفردات). کیست آن ظالم که از باد بروت ظلم کرده ست و خراشیده ست روت ؟ مولوی. من ترک هند و جیغۀ چیپال گفته ام باد بروت جونه بیک جو نمیخرم. شیخ آذری. رجوع به باد شود
کنایه از عجب و تکبر و غرور باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). مردم صاحب تکبر و خداوند غرور را گویند. (برهان). متکبر و مغرور و لاف زن و آنکه بر خود نازد و فخر کند و فیاش و بادبر. (ناظم الاطباء) : گر باد بروتم بجز از خاک در تست چون شانۀ نو سبلت و ریشم همه برکن. سنائی. چیست این باد بروت خواجگی سیم دارم فاضلم باری کیم ؟ جمال الدین عبدالرزاق. شمعی که نه از تو نور گیرد از باد بروت خود بمیرد. نظامی. این باد بروت و نخوت اندربینی آن روز که از عمل بیفتی بینی. سعدی (مفردات). کیست آن ظالم که از باد بروت ظلم کرده ست و خراشیده ست روت ؟ مولوی. من ترک هند و جیغۀ چیپال گفته ام باد بروت جونه بیک جو نمیخرم. شیخ آذری. رجوع به باد شود
باد شمال را گویند و آن از طرف مشرق است بجانب مغرب برخلاف باد دبور. (برهان). باد صبا. (ناظم الاطباء). باد شمال را گویند و آن از جانب مشرق است بمغرب و بخوبی معروف است. حکیم ازرقی هروی گفته: مرا شمال هری بی هری نیاید خوش از آنکه خواجه و مخدوم من بود بفراه. (ازآنندراج) (از انجمن آرا). مر رعیت را صبای عدل لطف آمیز تو خوش نسیم آید چو مشک تبت باد هرات. سوزنی. رجوع به هفت قلزم و شرفنامۀ منیری و شعوری شود
باد شمال را گویند و آن از طرف مشرق است بجانب مغرب برخلاف باد دبور. (برهان). باد صبا. (ناظم الاطباء). باد شمال را گویند و آن از جانب مشرق است بمغرب و بخوبی معروف است. حکیم ازرقی هروی گفته: مرا شمال هری بی هری نیاید خوش از آنکه خواجه و مخدوم من بود بفراه. (ازآنندراج) (از انجمن آرا). مر رعیت را صبای عدل لطف آمیز تو خوش نسیم آید چو مشک تبت باد هرات. سوزنی. رجوع به هفت قلزم و شرفنامۀ منیری و شعوری شود
باد صبا را گویند و آن از مابین مشرق و شمال وزد. (برهان). باد صبا چه بر بمعنی بالاست و باد صبا محل وزیدن آن از مطلع ثریاست تا بنات نعش، چون قطب شمال را نسبت بقطب جنوب در اکثر معموره برتریست بدین سبب آنرا باد برین خوانند. (آنندراج) (انجمن آرا) (صحاح الفرس). باد صبا. (حاشیۀ فرهنگ اسدی خطی نخجوانی) (معیار جمالی). نسیم الصبا: گیتیت چنین آمد گردنده بدینسان هم باد برین آمد هم بادفرودین. رودکی. و رجوع به باد بری، باد فرودین، باد صبا، باد فروردین، باد فوردین شود.
باد صبا را گویند و آن از مابین مشرق و شمال وزد. (برهان). باد صبا چه بر بمعنی بالاست و باد صبا محل وزیدن آن از مطلع ثریاست تا بنات نعش، چون قطب شمال را نسبت بقطب جنوب در اکثر معموره برتریست بدین سبب آنرا باد برین خوانند. (آنندراج) (انجمن آرا) (صحاح الفرس). باد صبا. (حاشیۀ فرهنگ اسدی خطی نخجوانی) (معیار جمالی). نسیم الصبا: گیتیت چنین آمد گردنده بدینسان هم باد برین آمد هم بادفرودین. رودکی. و رجوع به باد بری، باد فرودین، باد صبا، باد فروردین، باد فوردین شود.
گوئی هیچ نبود، هیچ بود، (آنندراج)، رجوع به باد شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن، (آنندراج)، رجوع به باد سنجیدن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر کردن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در سر شدن و باد در زیر دامن داشتن و باد شود
گوئی هیچ نبود، هیچ بود، (آنندراج)، رجوع به باد شود، خیال فاسد و اندیشۀ تباه کردن، (آنندراج)، رجوع به باد سنجیدن و باد در سر افکندن و باد در سر داشتن و باد در سر کردن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه داشتن و باد در سر شدن و باد در زیر دامن داشتن و باد شود